در این مقاله به اصول طراحی داخلی اجزای مختلف ساختمان از قبیل دیوارها،دربها، پنجره ها، پله ها و بازچیدمان فضاهایی با کاربری متفاوت میپردازیم
فهرست مطالب
دیوارها در طراحی داخلی
اگر چه ممکن است فضاهای منفرد با هدفی خاص یا جایدادن برخی فعالیت ها فرم داده شده باشند اما آنها در محصورکنندۀ ساختمان گرد هم میآیند زیرا از نظر کارکردی با یکدیگر در ارتباط اند. چگونگی ارتباط فضاهای داخلی با یکدیگر نه تنها توسط موقعیت نسبیشان در الگوی فضایی ساختمان بلکه بوسیله ماهیت فضاهایی که آنها را متصل میکند و مرزهای مشترکشان نیز تعیین میشود.
اجزای مختلف ساختمان از قبیل صفحات کف، دیوار و سقف، بخشی از فضا را تعریف و مجزا میکنند. در این میان، صفحۀ دیوارکه بر خط معمول دیدمان عمود است، بسان مرز فضایی دارای بیشترین تاثیر است. میدان دیدمان را محدود و همچون مانعی در برابر حرکت عمل میکند.
شکل دیوارها عرصه بندی فضا را تعیین میکند. درگاهها، مسیرهای حرکتی را پیشنهاد داده، دسترسی به نواحی مشخص را برقرار میسازند. روشنایی حاصل از پنجره یا نورگیر باید بر جایگاه فعالیتها تأثیر بگذارد. چشماندازهای خارجی یا کانون داخلی میتوانند چگونگی سازماندهی فضا را پیشنهاد کنند.
فضا، خواه واقع در سازهای موجود و خواه در اندیشۀ ساختمانی نو معمولاً برای بهترین بهرهبرداری، سرنخهایی به دست طراح داخلی میدهد. ورودیهای فضا میتوانند الگوی حرکتی را تعریف کنند که فضا را به نواحی مشخصی تقسیم میکند.
دسترسی به برخی نواحی ممکن است آسانتر از بقیه باشد. برخی میتوانند آنقدر بزرگ باشند که فعالیتهای گروهی را در خود جای دهند، حال آنکه دیگران اینگونه نیستند. برخی شاید به پنجرههای بیرونی یا نورگیرهای روشنایی و تهویه داشته باشند؛ سایرین ممکن است درونگرا باشند. کانون توجه برخیشان ممکن است طبیعی باشد؛ مانند شومینه یا پنجرهای دارای چشمانداز.
جهت سفارش طراحی دکوراسیون داخلی و بازسازی کلیک کنید.
درب در طراحی داخلی
گشودگیهای پنجره و درگاه درون صفحۀ دیوار، ارتباطی دیگر بارهای را با فضای پیرامونی برقرار میکنند که اتاق در ابتدا از آن جدا شده بود.درگاهها، دسترسی فیزیکی از یک فضا به سایر فضاها را فراهم میکنند. آنها، به هنگام بسته بودن، اتاق را از فضاهای مجاورش جدا میکنند. به وقت باز بودن، ارتباطی دیداری، فضایی و آکوستیکی میان فضاها برقرار میکنند. درگاههای بزرگ، از یکپارچگی محصوریت اتاق میکاهند و ارتباطش را با فضاهای مجاور یا بیرون تقویت میکنند.
بیشتر بخوانید:
ضخامت دیوار جداکنندۀ در فضا در درگاه نمایان میشود. این ضخامت، میزان جداسازیای را تعیین میکند که هنگام گذر از فضایی به فضایی دیگر در درگاه احساس میکنیم. مقیاس و نمود درگاه میتواند، خود، سرنخی دیداری از ماهیت فضایی که به آن قدم میگذاریم بدست دهد.
شمار و موقعیت درگاههای پیرامون اتاق بر الگوی حرکتمان در فضا و چگونگی چیدمان اسباب و اثاثیه و سازمان فعالیتهامان تاثیر میگذارد.
پنجره در طراحی داخلی
پنجره ها، نورو هوا را به فضاهای داخلی ساختمان وارد میکنند و مناظری از فضاهای بیرونی یا از فضایی به فضای دیگر را فراهم میآورند. همچنین اندازه و جایگاهشان، متناسب با صفحۀ دیوار، بر میزان جداسازی میان فضای داخلی و محیط خارج تاثیرگذارست.
پنجرههای واقع در صفحهی دیوار با روشنی و دورنمایشان توجه ما را جلب میکنند اما محصوریت حاصل از دیوار را نیز حفظ میکنند. پنجرههای بزرگ و دیوارهای شیشهای بر آناند تا، دست کر به ظاهر، فضای بیرون و درون را به هم پیوند زنند. نمود دیداری قابهای پنجره میتواند، در هر حالتی، درک مرزهای فضای داخلی را تشدید کند یا از آن بکاهد.
پنجرههای داخلی میتوانند، به همان شیوه، ظاهراً اتاق را تا فراسوی مرزهای فیزیکیاش گسترش و اجازه دهند که به بخشی جداییناپذیر از فضای داخلی اطرافش بدل شود.
راه پله در طراحی داخلی
راهپلهها نیز فرمهای مهمی از فضاهای گذار میان اتاقها هستند. رشته پلههای بیرونی که به ورودی ساختمان منتهی میشوند، میتوانند قلمرو شخصی را از گذرگاه عمومی جدا ساخته، ورود به فضای انتقالی نظیر ایوان یا بهارخواب را بهبود بخشند.
راهپلههای داخلی، سطوح مختلف ساختمان را به هم مرتبط میکنند. روش اجرای این عملکرد، حرکاتمان را در فضا -چگونگی استفاده از راهپله،سرعت وطرزبالارفتن وپایین آمدنمان و آنچه در طول راه فرصت انجامش را داریم- شکل میدهد. پلههای پهن و کمارتفاع میتوانند حالت فراخوانی داشته باشند، حال آنکه راهپلهای باریک و شیبدار میتواند به مکانهای شخصیتر منتهی شود. پاگردهایی که رشته پلکان را قطع میکند، تغییر راستای راهپله را ممکن میسازند و فضایی برای توقف، استراحت و چشمانداز در اختیارمان میگذارند.
راهپله، فضای کمابیش زیادی را اشغال میکند اما فرمش میتواند از راههای مختلف با فضای داخلی سازگار شود. میتواند کانونی برای فضا فراهم آورد و آن را پر کند، در راستای یکی از لبههایش کشیده شود و یا دور اتاقی بپیچد. همچنین میتواند به دور مرزهای فضا پیچیده یا در مجموعهای از بهارخوابها گسترش یابد.
طراحی و برنامه ریزی معماری در ساختمانی جدیداین موارد را در نظر میگیرد:
- ماهیت فعالیتهای آن فضا
- نیازمندیهای فضایی
- مقیاس و نور
- ارتباطات دلخواه میان چندین فضای داخلی
تغییر کاربری فضا در طراحی داخلی
با وجود این، وقتی قرار باشد ساختمان برای فعالیتهایی جز آنچه که در ابتدا مدنظر بود استفاده شود، نیازمندیهای فعالیت باید با شرایط موجود سازگار شوند. در جایی که با نبود تناسب روبرو هستیم به اصلاح فضاهای موجود نیاز است.
دو گونهی مهم تغییر را میتوان مورد بررسی قرار داد. اولی مستلزم تغییرات سازهای در مرزهای فضای داخلی است و ماهیتی پایدارتر از دومی دارد. دومی مستلزم تغییرات ناسازهای و اصلاحات از طریق طراحی داخلی است.
ممکن است تغییر سازهای مستلزم برداشت یا گذاشت دیوارها شود تا بدین ترتیب شکل را تغییر داده، الگوی فضاهای موجود را بازآرایی کرده، فضایی جدید را بیافزاییم، به هنگام اعمال چنین تغییراتی، درک تفاوت میان دیوارهای باربر و دیوارکهای ناباربر اهمیت بسیاری مییابد. بنابراین به وقت اعمال تغییرات سازهای در فضا، مشورت با مهندسین یا معماران حرفهای همیشه شرط عقل است.
بازچیدمان فضا، پیکربندی دوبارهی فضای موجود نیازمند برداشت دیوارهای پیشین و ساخت دیوارهای جدید است.
اصول بازچیدمان فضا
الگوی موجود گشودگیها را میتوان در مرزهای فضا تغییر داد. برای نورگیری بهتر یا بهرهجویی از منظر میتوان پنجرهها را بزرگتر کرد و یا برشمارشان افزود. برای دسترسی بهتر به اتاق یا بهبود مسیرهای حرکت در فضا میتوان درگاهها را جابجا کرد و تعدادشان را اضافه کرد. درگاهی بزرگ میتواند در فضای مجاور را در هم ادغام کند. هر گشودگی جدید یا بزرگ شده در دیوار باربر، برای تحمل بار دیوار بالای گشودگی، به نعلدرگاه یا زیر سری احتیاج دارد.
برای افزودن راهپله، نورگیری فضا به کمک نورگیر یا ایجاد ارتباط عمودی میان دو سطح فضا، در صفحۀ سقف یا بام به ایجاد تغییرات سازهای نیاز است. تغییرات این سازههای افقی ساختمان ایجاب میکند که لبههای هر گشودگی جدید از طریق تکیه بر سیستم تیرها، ستونها، دیرکها یا دیوارهای باربر تقویت شود.
به محض پرداختن به جستارهای ویژۀ طراحی و جوانب مختلف فضاهای داخلی ساختمان، باید به فکر سازۀ کلی و الگوها معماری باشیم. به ویژه، هرگونه تغییر در مرزهای فیزیکی فضا باید آن چنان به دقت برنامهریزی شود که یکپارچگی سازۀ ساختمان بهطور نامطلوبی به هم نریزد. بنابراین تغییرات اصلی فضای سازه به همکاری مهندس یا معمار حرفهای نیاز دارد.
با این حال، اصلاح و بهبود فضاهای داخلی با تغییرات غیرساختاری هم ممکن میشود. در همان حالی که تغییرات ساختاری، مرزهای فیزیکی فضا را اصلاح میکنند، تغییرات غیرساختاری بر مبنای چگونگی درک و کاربرد و سکونت ما در فضا صورت میگیرد. این نوع تغییرات معمولا توسط طراحان داخلی برنامهریزی و اجرا میشوند.
منبع:کتاب طراحی داخلی،نوشته فرانسیس د.ک.چینگ – ترجمه: محمد احمدی نژاد
۰ نظر